کلبه رمانتیک

نمی‌دانم چیستی !آن‌قدر می‌دانم که
هرگاه واژگان به تو رسیدند مبهم شدند و هرگز نتوانستند تو را به من برسانند.چگونه می‌توانم ترجمانی از تو داشته باشم ؟
هنگامی که در وهم و خیال هم نمی‌‌گنجی.به هر کجا که می‌رسم، رد پایی از تو باقیست…شاید روی زمین نباشد اما در دلم هست…

Don't walk in front of me, I may not follow. Don't walk behind me, I may not lead. There is only one happiness in life, to love and be loved.Love's greatest gift is its ability to make everything it touches sacred.

Love consists in this, that two solitudes protect and touch and greet each other.Love takes off masks that we fear we cannot live without and know we cannot live within.

15 نظرات
By Mehdi
  1. nazanin گفت:

    سلام
    چقدر زیباست واقعا عالیه ……..
    به وب من هم سر بزنید

  2. Mohadeseh گفت:

    سلام دوست عزیز!
    تبریک میگم بخاطر وب سایت زیباتون.
    اگر با تبادل لینک موافق هستید منتظر حضرتون هستم.

  3. سارینا گفت:

    سلام ایمیل …لطفا …مرسی

  4. سارینا گفت:

    $**********%%%%*********$
    اگر خوبان عالم جمع باشند
    یقینا نزد من ، تو بهترینی
    اگر از خوبترها حلقه سازند
    تو در آن حلقه ، میدانم نگینی . . .
    $*********%%%%********$

  5. سارینا گفت:

    ***************$*************************
    تو سکوت میکنی و فریاد زمانم را نمی شنوی …
    یک روز …. من سکوت خواهم کرد ؛
    و تو آن روز …. برای اولین بار مفهوم ‘دیر شدن ‘
    را خواهی فهمید …
    **************$*************************

  6. mehdiipek گفت:

    خیلی ممنون لطف داری آبجی

  7. mehdiipek گفت:

    ببخشید اصلا حواسم نبود انقدر صورتجلسه دارم که باید امضا کنم و ارباب رجوع تا دلتون بخواد.

    حالا شعرمعنیش میشه 

    بنازم به درب ورودی ميخانه که از معرفت سقف و طاقش به جای اینکه هنگام ورود افراد خاک بر سر آنها ریخته بشه بر سر خورشید و ماه میریزه

    در ضمن معذرت خواهی میکنم من فردا رو برای کاری میرم اصفهان و در خدمتتون نیستم پیشتر عذرخواهی میکنم شاید موبایلم اینترنت نداشته باشه

  8. سارینا گفت:

    سلام … به به چه شعر آسونی در جواب نظرم گذاشتی…
    …..الان منم بلد…دو سوت معنیش کردم…….
    آقاااااااااااااا….آقاااااای مدیر ….قبول نیییییییس….
    شعر خیلی سختههههههه…..دیگه دیره…
    شکایتتو پیش حافظ و سعدی کردم…امشب فرداشبه که بیان
    سراغت ………من گناه دارم خب انقد شعر سخت نزار برام…..
    بردم به همکارم میگم بیا باهم معنی کنیم بنده خدا چشاش گرد شد ابروهاشو برد بالا….
    یجور گفت چقدددددد….سخخخخخخخختهههه…..دلم براش سوخت….
    اصن تازشم حالا که اینجوریه خودتون معنیش کنید…….

    • mehdiipek گفت:

      بله…حتما

      میگه نترس از حسرتی که تو دلمه خیلی زیاده و قیامتی خواهد کرد که در این دشت و کوه هزاران فرهاد و مجنون نهفته شده

  9. مجید گفت:

    می خوانمت اما نه به نامت …
    به صفات پسندیده و زیبایت.
    …. جوابم را بده ….

  10. سارینا گفت:

    ************%%%%%*********
    یک صندلی خالی کنار
    رویاهایم از آن توست
    بنشینی یا ……” دوستت دارم”
    ************%%%%%*********

دیدگاه شما

I THINK OF YOU
I THINK OF YOU